سالهای بی بهار

متن مرتبط با «وهم» در سایت سالهای بی بهار نوشته شده است

منزل وهم

  • ‌‌در زوزه‌های باد گریزان ریگزارآشفته یال و گیج و هراسان و بی‌قراراین اسب پا شکسته‌ی صحرای سرنوشتدیری‌ست تن سپرده به شلاق روزگارشب تا شکافت رد شهابی سپاه وهمکوبید گرز افسر غم تارک سوارباطل به گرد آتش یاران نشسته‌ایمچون نیست هیچ یار در این شهر ماندگارمی‌گردد آسمان و زمین همچنان به جاستبس کاروان که گم‌شده در پرسه‌ی غبارتنها گناه لاله‌ی خون گشته عشق بودتا بود و هست سر به سر دار زین قرار‌‌ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها