دل من یه روز به دریا زد و رفت پشت پا به رسم دنیا زد و رفت پاشنهء کفش فرارو ور کشید آستین همت رو بالا زد و رفت دل من یه روز به دریا زد و رفت پشت پا به رسم دنیا زد و رفت پاشنهء کفش فرارو ور کشید آستین همت رو بالا زد و رفت یه دفعه بچه شد و تنگ غروب سنگ توی شیشهء فردا زد و رفت حیوونی تازگی آدم شده بود به سرش هوای حوٌا زد و رفت دفتر گذشته ها رو پاره کرد نامهء فرداها رو تا زد و رفت حیوونی تازگی آدم شده بود به سرش هوای حوا زد و رفت به سرش هوای حوا زد و رفت دل من یه روز به دریا زد و رفت پشت پا به رسم دنیا زد و رفت زنده ها خیلی براش کهنه بودن خودشو تو مرده ها جا زد و رفت هوای تازه دلش میخواست ولی آخرش توی غبارا زد و رفت دنبال کلید خوشبختی می گشت خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت یه دفعه بچه شد و تنگ غروب سنگ توی شیشهء فردا زد و رفت حیوونی تازگی آدم شده بود به سرش هوای حوا زد و رفت دفتر گذشته ها رو پاره کرد نامهء فرداها رو تا زد و رفت حیوونی تازگی آدم شده بود به سرش هوای حوا زد و رفت به سرش هوای حوا زد و رفت سالهای بی بهار...
ما را در سایت سالهای بی بهار دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 3salhayebibahard بازدید : 123 تاريخ : پنجشنبه 27 دی 1397 ساعت: 4:51